تئوری محدودیتها
تئوری محدودیتها
(Theory of Constraints - TOC) یک رویکرد مدیریتی است که برای شناسایی و بهبود محدودیتها یا موانع در فرآیندهای سازمانی طراحی شده است. این تئوری به ویژه در حوزه تولید و مدیریت پروژهها کاربرد دارد، و هدف آن افزایش کارایی و سودآوری سازمانها است.مبانی
تئوری محدودیتها
این تئوری بر این اصل استوار است که در هر سیستم پیچیده، یک یا چند محدودیت وجود دارد که عملکرد کل سیستم را محدود میکند. این محدودیتها میتوانند فیزیکی، مالی یا انسانی باشند. شناسایی این محدودیتها و کار بر روی آنها میتواند به بهبود عملکرد کلی سیستم کمک کند.
مراحل اجرای
تئوری محدودیتها
تئوری محدودیتها
دارای پنج مرحله اصلی است:- شناسایی محدودیت: در این مرحله، باید محدودیتهای موجود در سیستم شناسایی شوند. آیا این محدودیت منابع انسانی است؟ یا تجهیزات؟
- استفاده از محدودیت: پس از شناسایی، باید از این محدودیت به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. به عبارت دیگر، نباید اجازه داد که محدودیتها، عملکرد کل سیستم را تحت تأثیر قرار دهند.
- بهبود محدودیت: در این مرحله، باید اقداماتی برای بهبود محدودیتها انجام شود. آیا میتوان به ظرفیت تولید افزوده شود؟ یا منابع جدیدی تأمین کرد؟
- همگامسازی با سیستم: پس از بهبود محدودیت، باید اطمینان حاصل شود که این تغییرات با سایر بخشهای سیستم همگام است.
- تکرار فرایند: این مرحله شامل بازبینی و تکرار فرایند شناسایی و بهبود محدودیتها است. این کار به بهبود مستمر کمک میکند.
نتیجهگیری