تئوری محدودیتها
تئوری محدودیتها
(Theory of Constraints یا TOC) یک رویکرد مدیریتی است که به شناسایی و مدیریت محدودیتها و موانع موجود در یک سیستم پرداخته و به بهبود عملکرد آن کمک میکند. این تئوری ابتدا توسط ایلیاهو گولرات (Eliyahu M. Goldratt) در کتابش به نام "هدف" معرفی شد.مفاهیم پایه
در
تئوری محدودیتها
، فرض بر این است که هر سیستم، یک یا چند محدودیت دارد که عملکرد کلی آن را تحت تأثیر قرار میدهد. این محدودیت میتواند فیزیکی، مانند کمبود منابع، یا غیر فیزیکی، مانند سیاستهای مدیریتی باشد.مراحل اصلی
تئوری محدودیتها
شامل پنج مرحله اصلی است:- شناسایی محدودیت: در این مرحله، محدودیتی که اثر بیشتری بر روی عملکرد سیستم دارد شناسایی میشود.
- بهرهبرداری از محدودیت: در این گام، تلاشها بر روی بهینهسازی و بهرهبرداری از محدودیت شناسایی شده متمرکز میشود.
- زیرساختن دیگر مراحل: در اینجا، فرآیندها و منابع دیگر باید به گونهای تنظیم شوند که از محدودیت اصلی حمایت کنند.
- ارتقاء محدودیت: پس از بهینهسازی، ممکن است نیاز به افزایش ظرفیت یا تغییر در سیستم باشد.
- بازگشت به مرحله اول: در نهایت، پس از انجام این مراحل، دوباره به مرحله شناسایی محدودیت برمیگردیم تا اگر محدودیت جدیدی وجود دارد، آن را شناسایی کنیم.
مزایا و کاربردها
تئوری محدودیتها
به سازمانها کمک میکند تا به بهبود عملکرد و کاهش هزینهها بپردازند. این رویکرد در صنایع مختلف، از تولید گرفته تا خدمات، مورد استفاده قرار میگیرد.نتیجهگیری